♠ ♦ غریبه ،آشنا ♦ ♠

غریبه ، آشنا دوست دارم بیااااا....

♠ ♦ غریبه ،آشنا ♦ ♠

غریبه ، آشنا دوست دارم بیااااا....



به مانند شیشه شکستنم آسان بود... ولی دیگر به من دست نزن
این بار زخمیت خواهم کرد

غریبه



غریبه


صدای پایت را در کوچه پس کوچه های باریک دلم می شنوم گویی صدای پای فرشتگان است
غریبه, می دانی تو همچون فرشته ای هستی که من تو را در لابه لای آرزوهای

بی حاصلم, پر بار می بینم

عطری به مشامم می رسد. این عطر توست. عطری که همیشه تو را به من نزدیکتر می کند
عطر تو عطری است که همیشه عشق و مهربانی می آورد
غریبه تو کیستی که اینگونه مهربانیت را نثار کسی می کنی که حتی نامت را هم نمی داند
تو مهربان و خوبی,آنقدر که کبوتران قلب پر مهرت را در آسمان سوت و کور قلبم پرواز دادی
آخر ای الهه تمام خوبی ها با من بگو, بگو که از قبیله بهاری هستی
که اینگونه مهربانی را بدون کم وکاست آموخته ای

غربیه بود....اشنا شد
عادت شد
عشق شد
هستی شد
روزگار شد....
خسته شد
بی وفا شد
دور شد
بیگانه شد
حسرت شد

فراموش نشد



عشق و احساس

آنقــدر مرا سرد کرد ؛

از خودش .. از عشق ..

کــه حالا بــه جای دلبستن ، یخ بسته ام!

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..

لیز می خوریــد .!


شاعر و فرشته


شاعر و فرشته‌ای با هم دوست شدند.


فرشته پری به شاعر داد و شاعر، شعری به فرشته.


شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی

آسمان گرفت


و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت.


خدا گفت : دیگر تمام شد.


دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می‌شود.


زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود، زمین برایش کوچک است


و فرشته‌ای که مزه عشق را بچشد، آسمان برایش تنگ

بی تو نه شعر می چسبد
نه مرور خاطره
نه سیگار
من دلم آغوش می خواهد
می فهمــــــــــــــــــی...

باران



دیشب که باران آمد

میخواستم سراغت را بگیرم

اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ،

باز زیر چتر دیگرانی . . .

هوای بارانی

می توان در قاب خیس پنجره

چک چک اواز باران را شنید

می توان دلتنگی های ابر را

در بلور قطره ها،بر شیشه دید

می توان لبریز شد از قطره ها

مهربان و بی ریا و ساده بود

می توان با واژه های تازه تر

مثل ابری ، شعر باران را شنید

می توان در زیر باران گام زد

لحظه های تازه ای اغاز کرد


پاک شد در چشمه های اسمان

زیر باران تا خدا پرواز کرد

دوست




 دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می گیره

 یه دل دیگه هم دلتنگ غمت میشه

دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه ...

دوست یعنی تنهایی هامو می سپرم دست تو چون شک ندارم می فهمیش ...

دوست یعنی یه راه دو طرفه ٬ یه قدم من یه قدم تو ...اما بدون شمارش و حساب و کتاب



غریبه ، آشنا

یکی بود یکی نبود


زیر این سقف کبود ، یک غریبه آشنا ... 


دل و جونمو ربود


اینجوری نگام نکن گل یاس مهربون


اون غریبه خودتی


همیشه پیشم بمون